اغلب کسبوکارهای بزرگ در جاافتاده در بازار کار، دل خوشی نسبت به استارتاپها ندارند! اما چرا؟ دلیل آن اختلالی است که ورود یک استارتاپ در آن حوزه ایجاد میکند. برخی از استارتاپها نه تنها یک صنعت، بلکه کل دنیا را زیرورو میکنند! اما اساسا استارتاپ چیست؟ چگونه میتوان یک استارتاپ موفق راهاندازی کرد؟ برای گرفتن پاسخ این سوالات، ادامه مطلب را از دست ندهید.
منظور از استارتاپ چیست؟
استارتاپها کسب و کارهای نوپایی هستند که محصول یا خدمت خاصی را در بازار به مشتریان ارائه میدهند. خود کلمه استارتاپ با نوآوری و خلاقیت گره خورده است. در واقع استارتاپها باید تلاش کنند تا محصولات یا خدماتی که جای خالی آنها در بازار یا جامعه احساس میشود را ارائه بدهند. این کسب و کارهای نوپا باید تلاش بکنند تا با ارائه محصولات کاملا جدید، محصولات و روشهای خدمات گذشته را از بین ببرند. به همین دلیل است که استارتاپها اغلب در صنایع خود، بین رقبا محبوبیت خاصی ندارند! چرا که به عنوان اخلالگر در آن صنعت به حساب میآیند.
به طور کلی، امروزه اصطلاح استارتاپ برای کسب و کارهایی مورد استفاده قرار میگیرد که در مراحل ابتدایی فعالیت خود قرار دارند. یک یا چند کارآفرین تصمیم میگیرند که محصول یا خدمت جدیدی ارائه بدهند که در بازار برای آن تقاضا وجود دارد. وقتی یک استارتاپ شروع به فعالیت میکند در ابتدا درآمد زیادی ندارد. این نوع کسب و کارها با هزینه نسبتا پایین تأسیس میشوند و برای این که سرپا بمانند، نیاز به سرمایهگذاران جدید دارند. معمولا سرمایهگذارانی سمت استارتاپها میآیند که از ریسکپذیری بالایی برخوردارند.
شیوه فعالیت استارتاپها چگونه است؟
این که استارتاپ چیست و چگونه فعالیت میکند، بستگی به عوامل زیادی دارد. اگر یک استارتاپ را در سطوح بالا درنظر بگیریم، دقیقا شیوه فعالیت آن، شبیه به کسب و کارهای دیگر است. گروهی از کارمندان را در نظر بگیرید که در عین این که جدا کار میکنند، فعالیت تیمی هم در راستای تولید محصول یا ارائه خدمت دارند. موضوعی که استارتاپ را با سایر کسب و کارهای حوزه خود متفاوت میکند، شیوه انجام کارهاست.
شرکتهای معمولی اغلب کارهایی را انجام میدهند که در گذشته تکرار شده است، اما استارتاپها سراغ قالبهای کاملا جدیدی میروند. فرقی نمیکند یک استارتاپ در کدام حوزه فعالیت داشته باشد، شیوه تولید محصول یا ارائه خدمات را در آن حوزه تقلید نمیکند. آنها شاید در ابتدا حاشیه سود و مشتریان کمی دارند، اما خیلی زود پتانسیل تبدیل شدن به کسب و کار قدرتمند در حوزه خود را به دست میآورند.
مهمترین عوامل تأثیرگذار روی استارتاپها کدامند؟
وقتی کارآفرینان قصد راهاندازی یک استارتاپ جدید را دارند، عواملی وجود دارد که حتما باید آنها را در نظر داشته باشند. مهمترین عامل تاثیرگذار استارتاپ چیست؟ در ادامه چند عامل مهم را بررسی خواهیم کرد.
موقعیت مکانی
مکان ازجمله عواملی است که در موفقیت یا شکست یک استارتاپ نقش دارد. ابتدا باید مشخص شود که اساسا استارتاپ موردنظر به مکان خاصی نیاز دارد یا قرار است به صورت دورکاری فعالیتهای خود را انجام دهد. اگر نیاز به داشتن دفتر، فروشگاه یا کارگاه وجود دارد، باید در انتخاب موقعیت مکانی، فاکتورهای زیادی در نظر گرفته شوند.
تأمین مالی
استارتاپها اغلب برای جمعآوری سرمایه در ابتدا، سراغ خانواده، دوستان و سرمایهگذاران ریسکپذیر میروند. البته گروهی از سرمایهگذاران حرفهای هم وجود دارند که علاقهمند به سرمایهگذاری روی کسب و کارهای استارتاپی هستند. گاهی هم صاحبان استارتاپ از روشهایی، مثل وام برای تأمین مالی استفاده میکنند. به هر حال تأمین مالی احتمالا مهمترین مسأله برای استارتاپ در نظر گرفته میشود.
ساختار حقوقی
برای راهاندازی استارتاپ موفق، باید وضعیت حقوقی و نهادهای قانونی را هم در نظر گرفت. کارهای مربوط به ثبت شرکت، ازجمله اقدامات اختیاری است که این نوع کسب و کارها میتوانند در برنامه خود قرار دهند.
با این چند سوال مهم میتوان موفقیت استارتاپ را ارزیابی کرد!
بسیاری از استارتاپها هم وجود دارند که بعد از گذشت مدتی، شکست میخورند! دلیل آن هم بسیار ساده است. آنها چند مورد ساده، اما مهم را مورد توجه قرار نمیدهند. این چند نکته و مورد را با چند سوال مطرح میکنیم:
- آیا بنیانگذاران استارتاپ، تخصص دارند؟ بنیانگذاران استارتاپ، باید فعالیتهای تخصصی حوزهای که در آن فعالیت میکنند را به خوبی بشناسند.
- آیا تیم اشتیاق لازم را برای ایدهپردازی دارد؟ اگر تیم آمادگی لازم برای خلاقیت و ایدهپردازی را نداشته باشد در جذب مخاطب و مشتری ناکام خواهد ماند.
- آیا ایده ما کاملا جدید است؟ ابتدا باید این سوال پرسیده شود که اگر ایدهای که داریم جدید است، چرا تاکنون افراد دیگر آن را امتحان نکردهاند.
- بزرگی بازار چقدر است؟ بازاری که قرار است استارتاپ در آن فعالیت کند، باید به اندازه کافی مشتری داشته باشد. گاهی اوقات بازارهای کوچک برای شروع، گزینههای مناسبتری هستند.
- آیا کارکنان وقت کافی روی کار میگذارند؟ اغلب کارمندان اولیه استارتاپها با توجه به برنامههای کاری شدید، وقت کافی روی ایده و خلاقیت نمیگذارند.
بررسی مزایا و معایب استارتاپها
مهمترین مزیت و نقطه ضعف یک استارتاپ چیست؟ کار کردن در استارتاپها مزایای بسیار زیادی دارد. اولین مزیت، مسئولیتپذیری کارمندان است. با توجه به این که استارتاپها در شروع کار پرسنل کمی دارند، باید همین پرسنل کم در نقشهای مختلفی ظاهر شوند. همین موضوع باعث افزایش مسئولیتپذیری آنها میشود. از سوی دیگر وقتی نقشها برای هر فرد افزایش مییابند، فرصتهای یادگیری هم چندبرابر خواهند شد. همچنین در استارتاپها اغلب محیط بسیار آرام است.
شاید مهمترین نقطه ضعف استارتاپها هم افزایش ریسک آنها باشد. احتمالا به همین دلیل است که بسیاری از افراد سراغ استارتاپها نمیروند. به هر حال شکست در هر حوزهای وجود دارد. برای موفقیت، باید ریسک را هم پذیرفت.
کلام پایانی
مفهوم استارتاپ چیست؟ استارتاپ به کسب و کاری گفته میشود که محصول یا خدمت خلاقانهای را به بازار ارائه میدهند. خلاقیت کسب و کارهای استارتاپی به گونهای است که مورد مشابهی از آنها را نمیتوان در بازار پیدا کرد. استارتاپها برای بقا به سرمایه نیاز دارند. سرمایهگذاری در استارتاپها ریسک بسیار بالایی دارد که برخی افراد به صورت تخصصی این کار را میکنند. به هر حال راهاندازی یک استارتاپها چالشهای خاص خود را دارد که سعی کردیم در این مطلب به صورت کلی نگاهی به آنها داشته باشیم.